سینه خیز....
نفس مامان بالاخره از امروز سینه خیز رفتن رو شروع کردی ... البته نه به سمت جلو بلکه دنده عقب میری ... طول فرش خونمونو که حدودا 3 متری میشه رو سینه خیز رفتی ... مامانی خوشحالم که تونستی به این مرحله از رشد هم وارد بشی ... از خدای بزرگم خیلی ممنونم که فرزند سالمی به ما داده ...
17مهر روز جهانی کودک بود ولی من وقت نکردم برات تبریک بزارم ... عسلکم روزت مبارک ... ولی از چند روز قبلش با بابایی رفتیم و کادوی شمارو خریدیم ... همون لباسی که تولد مامانی تنت کردم کادوی روز کودک شما بود ... سال پیش روز کودک شما تو دل مامانی بودی و با بابایی یه جشن دو نفره برات گرفتیم و در مورد شما حرف زدیم ... دختر نازم حریره بادام هم برات شروع کردم و از فرنی بهتر می خوری ... هوشیاریت بیشتر شده و کاملا متوجه میشی ... امروز وقتی از حمام آوردمت بیرون داشتی آواز میخوندی اداتو در آوردم و شما قش قش می خندیدی و تکرار میکردی ... کلی با هم کیف کردیم ...
دوست دارم دختر قشنگم