آرنیکاآرنیکا، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 10 روز سن داره

آرنیکای مامان وبابا

مادر........................

1391/6/29 16:06
نویسنده : مامان و بابا
325 بازدید
اشتراک گذاری

مادر که میشی دیگه نمیفهمی خواب عمیق و کامل شب یعنی چی

وقتی بارداری که خوب اوایل حالتهای بد بارداری و بعد هم سنگینی و استرس اینکه رو شکم نخوابم، وقتی نی نی خیلی کوچیکه شیر میخواهد و باید جاشو عوض کنی در چند نوبت، وقتی بزرگتر میشه و اتاقش رو جدا میکنی از استرس مادرانه شبی چند بار باید سر بزنی که مطمئن بشی و دلت آروم بگیره که بچه سر جاشه و کسی نیومده نصف شب اونو از تو تختش ببره، یا اینکه  همش پتو رو میندازه این طرف اون طرف که باید بری صافش کنی که سرما نخوره 


مادر که میشی دیگه نمی دونی خوابیدن تا هر وقت که دلت میخواهد یعنی چی

چون نی نی بیدار میشه و دوباره شیر میخواهد و باید تر و خشک بشه. بعد هم صبحانه میخواهد و .......


مادر که میشی دیگه نمی دونی راحت و آروم نشستن و غذاتو تا ته خوردن یعنی چی

چون نی نی به محض شنیدن بوی غذا حتما شیر میخواهد، بزرگتر که میشه غذا میخواهد که کلی کثیف کاری میکنه ، و یا حتما پیفو کرده و باید بلند شی تمیزش کنی و ......

مادر که میشی دیگه نمی دونی یه مهمونی راحت بدون دردسر رفتن یعنی چی

نی نی شیر میخواهد و خوابش میاد، بزرگتر که میشه جای شلوغ و دوست نداره و باید ببریش یه جای دنج تو مهمونی براش پیدا کنی، باید بغلش کنی باید باهاش بازی کنی

مادر که میشی دیگه نمیدونی سر درد شدید یعنی چی 

چون اگه بخواهد باید باهاش بازی کنی، باید کنارش باشی سر درد و ولش کن نمیتونی حتی برا لحظه ای چشمتو رو هم بزاری و دراز بکشی

اما با وجود همه اینها مادر شدن شیرینه و لذت بخشه و خیلی هم افتخار میکنم  چون اون لحظه ای که میفهمی مادر شدی یه لحظه ناب تو زندگیه 

اون زمانی که به همسرت میگی داره پدر میشه لحظه شیرینیه

وقتی اولین بار صدای قلب کوچولویی میشنوی بهترین نواییه که شنیدی 

اون روزایی که میری خرید و برا کوچولوت خرید میکنی بهترین و قشنگترین خاطرات میشه

وقتی اولین بار حرکت و وول خوردن این موجود نازنین رو حس میکنی بهترین حس دنیا رو داری

و نگو از لحظه دنیا اومدنت و زمانی که برای اولین بار گریه میکنی وقتی میتونم برای اولین بار از شیر خودم سیرت کنم و ................

باید مادر بود تا بفهمی این سختیها و شیرینیها یعنی چی

الاهی قربونت برم وقتی بهم می خنی تمام خستگی هامو فراموش میکنم....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (4)

باران قلنبه
29 شهریور 91 16:17
سلام عزیزم خوشحال می شم به وب دخمل منم بیاین. دخملم باران مظفری توی مسابقه جشنواره رمضان 91 آتلیه سها شرکت کرده اگه می شه به سایت آتلیه سها بروید و در قسمت جشنواره رمضان به دخترم رای 5 بدهید .این جشنواره تا اول مهر مهلت داره. آدرس سایت آتلیه سها: Soha.torgheh.ir/festival لینک مستقیم جشنواره تو وبم هست یه دقیقه بیشتر طول نمی کشه من نیاز دارم به رای شما عجله کنین زیاد وقت نمونده منتظرمااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا البته اگر قبلا به کودک دیگری رای داده اید میتوانید دوباره به دخمل من رای بدهید
باباش
29 شهریور 91 16:19
در مورد اين مطلب بايد بگم كه واقعا تمامي اين مسائل عين واقعيت هستش و البته بايد بگم كه دخترم خدا رو شكر تا اين لحظه خيلي هم مارو اذيت نكرده.
خاله مریم
1 مهر 91 22:24
کاملا درکت میکنم...درهمه موارد مذکور
خاله جون
4 مهر 91 15:25
اي جوووون ماشالا دوست داريد يه آلبوم از عكساي شنگ جوجوتون داشته باشيد؟ به وبلاگ من سر بزنيد