سفرهای نینی و مامان
سلام نینی مامان
اولین سفری که با هم داشتیم روز جمعه 11/6/90 به بندرعباس بود . برای مأموریت می رفتم!
وقتی رسیدم تو راه فرودگاه به مأمورسرای مخابرات تصادف کردیم ! خیلی ترسیده بودم ! حالم خوب نبود همش می ترسیدم برای شما مشکلی پیش اومده باشه!
یه کم که حالم جا اومد به بابایی زنگ زدم گفتم !خیلی ترسیده بود اونم نگران جفتمون بود!
با یه خانومی تصادف کردیم که پرستار بود بهش گفتم که باردارم . قرار شد فردای اون روز برای ما وقت سونو گرافی بگیره که از سلامت جنین اطمینان حاصل بشه!
تا صبح خوابم نبرد!دست خودم نبود همش نگران شما بودم! ساعت 12 ظهر بود که باهام تماس گرفت برای ساعت 5 بعدازظهر وقت گرفته بود !
با شوهرش اومد دنبالم با هم رفتیم سونو وقتی دوباره صدای قلب نازنین تو شنیدم انگاردنیا رو بهم داده بودن ! خیلی خیالم راحت شد سریع به بابایی زنگ زدم گفتم اونم یه نفس راحتی کشید !
تا روز 3شنبه اونجا بودیم!
دومین سفر روز 5شبه 17/6/90 به مشهد بود.
با مامان اختر و بابا حسین و خاله و دایت رفتیم. سفر خوبی بود خوش گذشت !
سومبن سفر روز 5شنبه 31/6/90 به دبی بود.
با دوستای بابایی رفتیم .