ده ماهگی
سلام به گل دختر خودم
عروسک مامان دو رقمی شدنت مبارک باشه ... وای بزار برای از کارای قشنگت بگم ... چهار دستو پا رفتن رو شروع کردی و کار مامانی حسابی در اومده همش باید دنبالت باشم تا کار خرابی نکنی البته اول میزو گرفتی و ایستادی و بعد شروع به چهار دستو پا رفتن کردی ... همش دوست داری یه جایی رو بگیری و بایستی اگر کنارت نشسته باشیم از ما بالا میری و ذوق میکنی ... عاشق استپ در اتاقی و تاازت غافل میشم میری و برش میداری و گازش میگیری ... هشتمین دندونتم در اومده و ماما و ممه رو میگی و وقتی مامان نگات میکنه و اسمتو صدا میکنه بهم میخندی و سرتو میبری بالا و برام ناز میکنی ... وقتی بهت توجه نکنم زیر چشمی منو نگاه میکنی و میخندی که توجهم بهت جلب بشه ... تو این ماه دوبار سرما خوردی و آبریزش بینی شدیدی داشتی ... عاشق سیمای برقی و دوست داری همش باهاشون بازی کنی وقتی ازت میگیرمشون کلی غرغر مکنی ... نفس مامان عاشق لیمو شیرین از نوع چهار قاچش هستی ... خدا نکنه که آهنگ بشنوی شروع مکنی نانای کردن و میخندی ... الاهی مامان فدات بشه که انقدر تند تند داری بزرگ میشی ...
اینم چندتا عکس از احوالات دخترم :
این عکس از اولین ایستادنته که مامان شکار کرده ...
لبه ی تخت رو میگیری و بلند میشی و می ایستی
الاهی فدات بشم این عکس بعد از گاز زدن پوست پرتقال و کلی گریه کردن ازت گرفتم دور لبتم کلی قرمز شده بود ...
اینم از ناز کردنات برای مامانی ...